در خانه مان دارد اتفاقات جالبی می افتد....Yah

از وقتی تصمیم به ساخت وبلاگ گرفتم در خانه سوسک زیاد شده است.....البته نه از نوع صورتیش از همان رنگ عشقش !

خواهر : مهسا خدا تو را مرگ ندهد......از وقتی اسم وبلاگت را این گزاشتی سوسک در خانه زیاد شده..

من در حال کشیدن گوسفند صورتی رنگی در کامپیوترم : اتفاقا با خودم میگویم نامش را بگزارم گوسفند صورتی...چطور است ؟

خواهر : همین کم مانده گوسفند ها در خانه بچرند....عصبانی

من :Happy Dance

شعر مرتبط :

شاعر : صوصک سورتی

بساختم وبلاگی صورتی رنگ         در آن گزاشتم نوشته های رنگارنگ

نامش را نهادم صوصک سورتی                تا نامش بکندهمه جا شهرتی

از آن وقت در خانه مان                           سوسک ها پرسه میزنند فراوان

بگفتم چه خوب شد که نامش را             نزاشته ام گوسفند صورتی جایش را

وگرنه از آن پس در خانه                         گوسفند ها میشدند آواره

پی نوشت1 : همین الان در برنامه ی ماه خدا شنیدم که کودکی 6 ماهه سرطان خون دارد و همچنین دختری 21 ساله که دو ماه است عقد کرده مرگ مغزی گرفته است بسیارناراحت شدم .خواهش میکنم همه برایشان دعا کنید.

پی نوشت 2 : یک چیز میگویم دلتان ریش شود..چندی قبل توسط رنده یی من انگشت خود را بریدم و در راستای بریده شدن انگشتم ناخونم نیز بریده شد فکرش را بکنید....حال چندی قبل به در یخچال گیر کرد و فوران از خون شد انگار اگر یک بار دیگر گیر کند ناخون از گوشتش جدا میشود....