لوسی در حال بازی با چرخ و فلک(هر وقت میخواستم بخوابم چرخ و فلک و بر میداشتم چون ساعت دو شب بعضی موقع ها از خواب پا میشدم میدیدم در تاریکی مشغول چرخ و فلک بازیه(فکر کن(!))
اگه بر نمیداشتی اصلا ول نمکرد تا 4 ساعت بازی رو که خودم شاهد
قوطی کرممو براش گزاشته بودم از توش میرفت و میومد و الان هم در حال جویدنش
ژست لوسی
وقتی تازه از خواب پا میشه یه چشش بازه یکی بسته که زیاد خسته نشه و یه چیزی میخورهبعضی موقع ها خوردنش به نصفه نرسیده یه دفعه دوباره گیج خواب میشه
الانم پا شده و داره کاهو میخوره
فکر کن وقتی باردار بود چه کارایی میکرد چوب میزاشتم خوشش میومد ازش
آویزون شه دارم هنوز کف میکنم چطور اتفاقی واسه بچه هاش نیفتاده
چون میترسیدم سردش بشه یه تیکه حوله گزاشته بودم بعضی موقه ها میرفت زیرش
شیطون خانوم
بچه های کوچولوش البته یکیشون به رحمت خدا رفته
الانم بچه هاش باهاش تو یه جا هستن و لوسی همیشه روشونه تا از روشون میره که دور و برشو مرتب کنه بچه ها بهش میچسبن ولش نمیکنن منم وقتی رفت یواشکی عکس گرفتم چون خیلی رو بچه هاش حساسه
لوسی یا ملوس در حال تامین پروتئین بدنش با تخم مرغ آبپز
دارم بهش با قطره چکون شیر میدن اونم قورت قورت میخوره
پایان (!)