تلوزیون داشت یک برنامه ای رو نشون میداد با بابا داشتم نگاه میکردمنیشخند

اسم برنامش یادم نیستنیشخند

توی دادگاه بودند و یه مادر با 2 تادخترش پدر خوانواده رو به قتل رسونده بودننیشخند

منم با تعجب داشتم نگاه میکردم یهو گفتم چه باحال !نیشخند

و در ادامه نگاه های پدر بود که با تعجب و ترس داشت به من نگاه میکرد