چند وقت بود دستم به قلم نمی رفت و الان بعد از افتادن این همه اتفاقات گوناگون نمیدونم از کجا شروع کنم و از کجا بنویسم !
از روز افتتاحیه ی المپیک شروع میکنم که چند ساعتی بیخیال درس شدم و نشستم پای تلوزیون
جذاب بود ولی نه خیلی به المپیک پکن نمیرسید !بهترین قسمتش آوردن مستربین بود که همه رو با حرکاتش خندوند !
وقتی کاروان ایران رو نشون دادند خیلی حرص خوردم با اون انتخاب لباساشون که انگار کارمندای بانک رو آوردن یه کم شیک تر هم میتونستن انتخاب کنن و طبق معمول امیدی به این المپیک واسه ایران نداشتم.
تا اینکه مسابقات المپیک شروع شد و توی کشتی کولاک کردند.
با وجود درسای زیادی که داشتم تا جایی که تونستم تمام مسابقات رو شب و نصفه شب نگاه میکردم و واقعا جذب این مسابقات شدم.
با هر مدالی که میگرفتن کلی خوشحال میشدم و هیجان زده و فهمیدم با وجود این که از ایران خسته شدم از سیاستش از حرکات ضد و نقیض مردم ولی انگاری ته دلم ایران رو دوست دارم و از اینکه بتونه موفقیتی رو کسب کنه ذوق زده میشدم !
البته وقتی ناداوری در حق علی مظاهری و مخصوصا عبد ولی صورت گرفت کلی ناراحت شدم و تو خودم بودم.
بالاخره بازی های المپیک هم تموم شد و ایران با 12 مدال تونست توی جایگاه هفدهم قرار بگیره و کلا کولاک کردن و باعث شد خیلی ها متوجه بشن که به جای اینکه پول های میلیاردی بدن دست فوتبالیست هایی که هیچ کاری نکردن و حتی تو المپیک نتونستن سهمیه بگیرن روی ورزش های دیگه سرمایه گزاری کنند و به اوناهم اهمیت بدن و مورد انتقاد بسیار شدید از طرف مردم قرار گرفت.
چیزی از این خوشحالی نگذشته بود که باعث شد به من ثابت بشه که مردم ایران نمیتونن یه مدتی "خوشحال"باشن و این خوشحالی به غم تبدیل شد و زلزله ی آذربایجان اتفاق افتاد و باعث شد خیلی ها کشته بشن.
با دیدن عکساش واقعا دلم گرفت و ناراحت شدم و گقتم آخه واقعا چرا!
و شنیدم پدر علم زلزله شناسی گفته با این مقدار ریشتر هیچ جای دنیا کسی جونش رو از دست نمیده !
ولی افسوس و صدافسوس که توی ایران چند تا روستارو با خاک یکسان کرد!
غم و مصیبت این ها به کنار ولی بی توجهی رسانه هارو میشه کجای دل مردم ایران گزاشت؟
اینکه ایران سیاست رو با همه چی قاطی کرده قابل تحمل نیست و جالب اینه که خبرش زودتر از ایران توی رسانه های کشور های مختف اعلام شد.
اون شب تلوزیون ایران مجموعه ی "خنده بازار" رو پخش کرد که واقعا من نمیدونستم که چی باید بگم که با وجود کشته شدن این همه آدم مردم ایران میخوان پای تلوزیون بشینن و بخندن ولی یه عده ی دیگه زیر آوار باشن و جایی واسه خواب نداشته باشن و شاید در غم از دست دادن عزیزشون پریشان و درمانده باشن...
اینکه آخوند محترم توی برنامه ی زلال احکام بگه مردم آذربایجان از دولت توقع کمک نداشته باشن رو چه طور میشه تحمل کرد ؟!
افسوس !
و دیگر نمیدانم چه کلماتی را بر زبان جاری کنم...
پی نوشت:ممنون از همه ی نظراتی که در مورد مطلب قبلیم دادین