از خواب پاشده بودم و یادم افتاده بود باید چند ساعت دیگه برم بیرون،اومدم یکی از مانتو هامو بندازم تو ماشین لباس شویی که زود خشک شه،بعد گفتم حالا که دارم ماشین لباس شویی رو روشن میکنم بزار لباسای دیگه هم بزارم،خلاصه اومدیم بعد کلی جست و جو لباس های مختلف رو از جاهای مختلف که احساس میکردم باید شسته بشن رو جمع کردم و انداختم توی ماشیناوه

بعد نیم ساعت اومدم لباس هارو بردارم پهن کنم هرچی گشتم مانتوی مذکور رو ندیدم!یولتعجب

همه ی لباسارو گذاشته بودم جز چیزی که میخواستمنیشخند

فقط شما اوج آلزایمر رو ببینید ناراحت

تازه این یک نمونه از هزاران نمونه شاهکارای من هست !

پیر شدیم رفت....

اینم چند تا لینک مفید :

با علائم آلزایمر آشنا شوید

جلوگیری از آلزایمر با مواد غذایی