راستش از همون اولین سالی که من وارد دنیای شیرین مدرسه شدم تا همین الان که آخرین سال دوره ی تحصیلیم رو سپری میکنم هزار و یک قانون بیخود نوشته شد که هی هم رو به افزایش هست !

شونصد بار گفتن کنکور برداشته شد ! که یه دفعه مردم ترسیدن و باز گفتن نه حالا حالاها ادامه داره و چیزی به نام برداشتن کنکور وجود نداره !

شونصد بار تصمیم گرفتن که نمیدونم ابتدایی و راهنمایی یکی بشه یا راهنمایی دییرستان یا دبستان و دبیرستان(!)که هنوز هم انگار بلا تکلیفه !

جالبه یکی از دبیران داشت میگفت فکر میکنم 3-3-6 هست شایدم6-3-3باز یکی دیگه از دوستان میگفت نه8-4 منم گفتم مگه فوتباله آخه !

مورد دیگه اینکه هنوز ما نمیدونیم سال چهارم هستیم یا پیش دانشگاهی !

بعد آدم تو ذهنش میاد خوب حالا بر فرض تصمیم گرفتن که بگن پیش دانشگاهی!بر فرض گفتن سیستم 3-3-6 و هزاران بر فرض دیگه،واقعا فایده ی اینا چی میتونه باشه؟چه نفعی واسه ی دانش آموزا و معلم ها داره؟ چه تغییری رو ایجاد میکنه؟

که یکی از دبیرا بهم گفت بالاخره باید هر نفر یه یادگاری توی سیستم آموزشی بزاره!

پارسال اومدن گفتن پنج شنبه ها تعطیل ! یعنی رسما ما شدیم موش آزمایشگاهی ! اینقدر از مدرسه در طول هفته خسته میشدیم که پنج شنبه و جمعه بیشتر به استراحت سپری میشد! اگه در نظر میگرفتن که بچه ها اگه سه تا درس رو توی یک روز مدرسه عمیق بخونن بهتر از اینه که چهارتا درس رو به زور توی مغزشون فرو کنن و هیچی هم نفهمن !

بعدا واسه ی دفاع از طرحشون گفتن با تعطیلی پنج شنبه ها آمار خلاف و دزدی و ... کم تر شده!بعنی دانش آموزا همون خلافکارا بودن؟؟!!

ما هر سال میبینیم کتابا از این رو به اون رو شده،حجم یکی زیاد شده حجم اون یکی کم!خوب طبیعیه مخصوصا توی رشته ی انسانی کتاب ها نیاز دارن که جدید بشن ولی به چه قیمتی؟

کتاب جامعه شناسی پارسال رو اینقدر هول هولکی نوشتن که توش کلی اشکال نگارشی پیدا میشد، معنی جمله ها مبهم بود جایی که ویرگول میخواست نقطه بود جایی که نقطه ویرگول !

کتاب جغرافی رو بهش یه فصل برای خلیج فارس اضافه کردن که نشون میده ایرانیا تا چیزی در معرض خطر باشه قدرش رو نمیدونن،اون فصل رو من خودم به شخصه به زور میخوندم،اینقدر مطلباش زیاد و فشرده و چیزایی بیخودی نوشته شده بود،حداقل یه کم جذاب تر نمیتونستن بنویسن؟

بعد اون وقت پارسال دبیر زبان به ما میگفت من دقیقا با همین کتاب زبان دیپلمم رو گرفتم !

توی کتاب تاریخ آخر یه درسی نوشته بود قرارداد های سالت و استارت تا هم اکنون در زمان ریاست جمهوری جرج بوش ادامه دارد... همینقدر همت این رو نداشتن اون جرج بوش رو ویرایش کنن!

افراط و تفریط...

و سر خیلی از کتابای دیگه هم از این بلاها اومد.

واسه ی انتقامات نهایی دل خیلی پری دارم که اگه بخوام سفره ی دلمو پهن کنم جمع نمیشه دیگه فقط همینقدر بگم پارسال بعد امتحان جغرافی بچه های انسانی توی حوزه ی امتحانی همه عصبانی و اعصابا داغون و یه شماره از اونجا گرفتیم زنگ بزنیم که آقا این چه وضعشه !حالا بعد از کلی تلاش که زنگ زدم با طرف بحث میکنم که این چه وضع امتحاناته؟ما دیگه انگیزه یی برامون نمونده! جناب محترم پشت خط گفتن خانوم سوالا چند بار بررسی میشه و بهترین سوالا انتخاب مشه،منم گفتم با همون بررسی زیاده که توی امتحان فیزیک ریاضیا یه سوال اشتباه طرح شده بود؟

فکر میکنید چی شنیدم؟ بوووووووووووووووووووق ! قطع کرده بود !

یا مثلا کتاب های پیش دانشگاهی رو از لوازم تحریریا نمیشه گرفت باید رفت از مدرسه تهیه کرد مثل همون اول دبستان،خوب که چی؟الان فایدش چیه ؟ هدفتون چیه؟غیر از اینکه یه کم کارای ما عقب افتاد قصدتون چی بوده؟

خوب مسئولین محترم! کسایی که دارین به اصطلاح به جامعه و دانش آموزا خدمت میکنین(کسیم که اصلا شک نداره که دارین زیادی تلاش میکنین و شب میخوابین و روز یه قانون جدید به فکرتون میرسه و میگید چطوره اینم امتحان کنیم ببینیم چی میشه !)اینا یعنی چی؟ ما که دیگه داره تموم میشه میره ولی اون شکوفه های مثلا بهاری(!)چه کار میکنن ؟تازه این از زبون من دانش آموز بود و فکر میکنم دبیرا دل های پرتری دارن ! من با این سنم اینارو متوجه میشم شماها با اون سناتون واقعا متوجه نمیشید؟

اینم سخنی با مخاطب های تقریبا خاص !!!!