این روزا روزای وحشتناکیه !
تنها چهار روز مونده تا یکی ازمهم ترین خبرای زندگیم رو تا به الان بشنوم !
به شدت کم خواب شدم !دیروز ساعت 7 صبح خوابیدم و 9 بیدار شدم و همینطور بیدار موندم تا 5 صبح !
یعنی نشسته بودم رو تختم هیچ کاریم نمیکردما فقط یه جارو نگاه میکردمبعدشم نشستم واسه خودم گریه کردم !
خودمم نمیدونم چطور نمردم و دو روز فقط 2 ساعت خوابیدم.
حواس پرت که بودم بدتر شدم انگشتمو میبرم ظرف از دستم میفته و ...
خلاصه من هر روز دارم به این تقویم نگاه میکنم!
اصلا نمیدونم چی میخواد بشه ! درسته اگه هم چیزی که خواستم نشد واسه یه شروع دوباره آماده ام ولی نمیدونم این همه استرس و تشویش ار کجا میاد !
یعنی این کتابایی که مرتب چیندم و دست بهشون نزدم تا بعد اعلام نتیجه قراره جمع بشن یا پهن !
پی نوشت:تغییر قالب صرفا محض تنوع موقتی !