وقتی امروز از اخبار فهمیدم فردا قرار ِ نتایج ِ کنکور اعلام بشه استرس گرفتم،خودمم نمیدونم چرا! انگار که من فوبیای ِ کنکور گرفتم و هنوز سخت و تلخ بودن ِ اون سال برام هضم نشده!

پارسال قرار بود نتایج 12 مرداد بیاد ولی اعلام شد که زودتر یعنی ده مرداد،یه روزی مثل دیروز اومد و سورپرایزمون کرد،یادمه وقتی پای تلفن شنیدم فردا نتایج میاد تمام بدنم یخ زده بود و همش تو دلم یه چیزی خالی میشد...

چه شبا و روزایی بود،این روزا همش یاد ِ روزای ِ کنکور خودم میفتم،بی خوابی تا ساعتای 3 و 4 و بعد هم خبر دادن ِ یکی از دوستان ساعت پنج صبح که نتایج اومد در حالی که قرار بود ساعت ِ 10 نتایج روی سایت باشه و با ترس و لرز سیستم رو روشن کردن و استرس داشتن و وارد کردن ِ مشخصاتت...انگار داری فرم ِ مرگتو پر میکنی!!

و بعد از عدد و رقم ها سر در نیاوردن و گشتن دنبال ِ رتبه و زل زدن به صفحه واسه یه مدت،انگار قلبت از کار افتاده،و بعد رفتن تو اتاقت با یه بسته دستمال کاغذی و گریه و گریه و گریه... در حدی کسی که یه عزیزی رو از دست داده..

گریه بند میومد و به خودت امیدواری میدادی که حالا رتبت خیلی هم بد نیست و تو تلاشتو کردی و از تفریحت زدی ولی باز دوباره گریه و به این فکر کردن که چجوری به کسایی که ازت انتظار داشتن رتبتو بگی و مصمم بودن واسه انتخاب رشته نکردن!

و بعد اینکه واسه گوشیت همش اس ام اس میومد و زنگ میخورد و حتی اس ام اس از کسایی که خیلی وقته ازشون خبر نداری!

اون روزا خاطره ی تلخ داشت ولی شیرین هم بود مثل ِ روزی که دیدم انتخاب ِ اولم قبول شدم و یه جیغ بنفش کشیدم و تو خونه از اون جیغ همه بیدار شدن...

عذاب وجدانی که دارم و یادم نمیره واسه مامان بزرگم بود،اون روز مامان بزرگم زنگ زد خونه و خب مامان بزرگ بود نمیشد مثل بقیه جوابشو نداد و مجبور شدم با صدای گرفته و حال ِ خراب جواب بدم،مامان بزرگم ازم پرسید چیکار کردی و منم با کلی بغض گفتم هیچی مامان بزرگ رتبم خوب نشده و سال ِ دیگه میخونم،مامان بزرگ هم که شاهد ِ تلاش ها و بیدار خوابی های من سال ِ کنکور بود و خیلی هم احساساتی هست کلی ناراحت شد و گفت عیب نداره مادرجون تو تلاشتو کردی و کلی نصیحت و این چیزا و بعدا فهمیدم حسابی دلش گرفته و به بابا زنگ زده و بابا هم لطف کرده و گفته مهسا غلط کرده خیلی هم خوب شده و بعد مامان بزرگم بهم زنگ زد و کلی دعوام کرد...

خلاصه از ته قلبم،از ته ِ ته ِ ته ِ قلبم برای تمام دوستای حقیقی و مجازی کنکوریم آرزو موفقیت دارم و امیدوارم عکس العملشون بعد از اعلام نتایج اگه مثل ِ من چیزی که میخواستن نبود عاقلانه تر از من باشه و به خودشون سخت نگیرن...

اینجا پستای ِ کنکوری وبلاگم یه جا جمع شده...هر وقت میخونمشون کلا خاطرات زنده میشه...