هروقت گالری گوشیمو مرور میکنم به این که میرسم خندم میگیره:)))

لاک زدن رو دوست دارم، مثل بیشتر دخترا، هروقت ناراحتم حالمو خوب میکنه...

ولی این عکس مربوط به روزیه که حالم بد بود! هورمون ها کلافم کرده بود، عصبی بودم وحشتناک! دپرس بودم، منتظر هرچیزی بودم که بشینم به خاطرش گریه کنم، سر اتفاقای کوچیک و الکی چشمام پر اشک میشد، عصرشم قرار بود از طرف دانشگاه برم برج رادکان و هیچ جوریم نمیشد بیخیالش شد...

لاک سرمه ای رو برداشتم و در نهایت عصبانیت شروع کردم به لاک زدن... و شد آنچه شد! ناخونامو میدیدم هم گریه میکردم هم میخندیدم...

این هم بماند که اون سفر یه روزه سخت ترین سفر عمرم بود و شرایط وحشتناکی رو تجربه کردم که حالمو بدتر از بد کرد،بالاخره از اون روز خواهم نوشتنیشخند

نتیجه گیزی اخلاقی: اعصاب که نداری حداقل لاکای کمرنگو انتخاب کن:)))