مامان میگه اگه خواستیم در حد ده دقیقه بریم خونه عمو عید دینی میای؟ میگم نه!
میگه چرا؟ میگم ترجیح میدم یک ساعت به دیوار زل بزنم ولی ده دقیقه اونجا نباشم.
اینکه میگن همیشه باید احترام بزرگترو نگه داشت،همیشه باید کوتاه بیای وفلان رو خیلی قبول ندارم،تا حدودی قبول دارم.
یعنی وقتی هرسال عید کوتاه میای،بعد یکسال حرف نزدن و ندییدن شخص مورد نظر که علتشم خودش بوده و ترجیح داده اینطور باشه میری عید دیدنی،خوش رفتاری میکنی و ... ولی هرسال رفتارایی رو میبینی که باعث شده حتی ده دقیقه نتونی بودن  اون محیط رو تحمل کنی، خب چه کاریه!!
هر سال یه جو سرد و مضخرف و شنیدن تیکه های ریز و درشت از زبون میزبان و تظاهر به اینکه وای ما خیلی باهم خوبیم!
چنان میخوره تو برجکت که تا یه هفته واسه ده دقیقه دپرس میشی!
اینجور مواقع میخوام صد سال سیاه کوتاه نیام :دی 
و قطعا داشتن یه دوست خوبو به صد مورد از این نوع فامیلا ترجیح میدم -_-