1-

گریه میکنم تنها،

برای هر لحظه سکوت...

محو می‌شوم در میان شب

وقتی همه در خوابند...

احساسم، کنار صبح پیدا می‌شود،

کناره جاده شمال

رویاهایت کنار دریا

خوابیده برفراز آسمان

با اولین موج...

ناپدید می‌شوی.     

2-

آنها که از دور نگاه میکنند می گویند:" تو چه کم داری؟"هیچ!!!" 

 و من باران اشک هایم را در ابر چشمانم پنهان میکنم.

 و با لبخند پوچی به نشانه تایید سر تکان می دهم 

اما خودم میدانم که هر گاه درون خود را میکاوم به یک غم بزرگ میرسم

  و آن غم.....