امروز رفتم مجله مورد علاقم رو خریدم
خوشحال شدم که انتخاب این مجله درست بوده و حداقل یک مجله عکس اصلیشو به اصغر فرهادی عزیز اختصاص داده !
دوست دارم مجله ی چلچراغ
امروز رفتم مجله مورد علاقم رو خریدم
خوشحال شدم که انتخاب این مجله درست بوده و حداقل یک مجله عکس اصلیشو به اصغر فرهادی عزیز اختصاص داده !
دوست دارم مجله ی چلچراغ
اصغر فرهادی عزیز
شاید هیچ گاه این نوشته را نخوانی ولی مینویسم
میخواهم به تو بگویم کاری برای مردم ایران کردی که بعد از مدت ها از اعماق وجودشان لذت شیرین افتخار و شادی را کسب کردند
توانستی به همه نشان بدهی که ایرانی هنر دارد
استعداد دارد
صلح دوست است
ولی در کشورش آن ها لگد مال میشود !
اجازه ی شکوفا شدن را ندارد
فیلمی که تو ساخته ای گوشه ای از مشکلات مردم است
وقتی نام فیلمت خوانده شد و آهنگ آن نیز پخش شد
خوشحال شدم
خیلی هم خوشحال شدم
ولی آن آهنگ باعث شد دلم برای ایران بسوزد
مرا غمناک کرد
به این فکر میکنم که تا کی قرار است در ایران وضع اینگونه باشد
حای افراد با استعداد و توانمند در اوین و جای دزد و کلاهبرداران در دولت !
درست است در آن روز در رسانه ی مثلا ملی هیچ کس برنده شدنت را جشن نگرفت
ولی مطمئن باش همه در اینجا جشن گرفتند و خوشحال بودند و به تو افتخار کردند
هیچ گاه از خاطر ایرانی ها نخواهی رفت
امسال امتحانات به شدت سسسسسسخت و پدرم رسما داره در میاد !
سرعت اینترنتم که ناجوووور !
ترم جدید کلاس زبانم که داره شروع میشه
زلزله ام که اومد مشهد
اونم چه زلزله ای
تا یه ساعت تپش قلب داشتم !گفتم الان همه به رحمت الهی میریم !
ولی قسمت نشد و بازم زنده موندیم !
خلاصه اوضاع یه جوریه
دو تا خبر خوب واسه خودم :
نمره ی میان ترم زبان رو فقط من تو کلاس شدم 100 باورم نمیشد
آزمون بنیه علمیه مدرسه توی ناحیه شدم 22 شاید زیاد خوب نباشه ولی راضیم
عاشق این آهنگم ! تاحالا خواننده ای رو ندیده بودم که اینقدر با احساس بخونه ! حتما گوش کنید...
با حس عجیبی با حال قریبی دلم تنگته
پر از عشق و عادت بدون حساست دلم تنگته
گله بی گلایه بدون کنایه دلم تنگته
پر از فکر رنگی یه جور قشنگی دلم تنگته
منه دل شکسته با این فکر خشته دلم تنگت
هبا چشمای نمناک تر و ابری و پاک دلم تنگته
ببین که چه ساده بدون اراده دلم تنگته
مثل این ترانه چقدر عاشقانه دلم تنگته
معترفم چند سال پیشا خونه ی یکی از دوستای مامانم رفته بودم تو اتاق دخترش بودیم بعد یه نقاشی که مرد بود و سیبیل داشت به دیوار اتاقش چسبیده بود بعد مامانم برداشت با خنده گفت این چارلی پاپلینه ؟یه دفعه دخترش اخماش رفت تو هم و گفت این بابامه:( حالا نکته ی بدترش این بود که باباشم فوت کرده بود ! آخه مادر من هرکی سیبیل داره که نمیشه چارلی پاپلین :))
یکی از حیوونای مورد علاقه ی من که واسش غش و ضعف میکنم و همیشه هم آرزوشو داشتم و دارم کوالاست